کد مطلب:119206 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:151

آفرینش خفاش











از لطائف صنعتش و شگفتیهای خلقتش همان اسرار پیچیده ی حكمتی است كه در وجود شب پره ها به ما نشان داده است.

همان جاندارانی كه روشنی روز با آن كه همه چیز را می گشاید چشمانشان را می بندد! و پرده ی تاریكی شب كه همه چیز را در ظلمت خویش می كشد، چشمان آنها را باز و گسترده می سازد. چگونه چشمهایشان به طوری نابینایی یافته كه نمی توانند از خورشید نورانی استمداد جویند و به راه های خویش هدایت گردند و با روشنی خورشید به سرمنزل مقصود خویش برسند!؟ و چگونه خدا با درخشش نور آفتاب آنان را از حركت در میان امواج روشنایی بازداشته و در پنهانگاه های خود از رفتن در دل نور مخفی ساخته؟ به هنگام روز پلك های چشم هاشان بر روی هم می افتد و شب را برای خود چراغ روشنی قرار داده اند و در ظلمتگاه شب ها روزی خود را جستجو می كنند. نه تاریكی شدید شب چشم آنها را از دیدن بازمی دارد و نه ظلمت سختش آنها را از حركت در آن مانع می گردد، اما آنگاه كه خورشید نقاب از چهره برمی گیرد و روشنایی روز آشكار می گردد و تا درون لانه، بر سوسمارها نور خویش را می پاشد، ناگهان پلك های چشم این شب پره ها روی هم قرار می گیرد و به آنچه در تاریكی شب برای ادامه ی زندگی فراهم ساخته قناعت می كنند. منزه است خداوندی كه شب را برای آنها روز و موقع به دست آوردن معاش و روز را هنگام

[صفحه 128]

راحتی و آرامش قرار داد. از گوشتها برای آنها بالهایی آفرید تا بدان وسیله به هنگام نیاز پرواز كنند. این بالها گویی لاله های گوشند، ولی بالهای بدون پر و بدون نی هایی در میان آنها!

اما مواضع رگها به روشنی پیداست. دو بال دارند، نه آن قدر نازك كه بشكنند و نه آن قدر ضخیم كه سنگینی كنند! (عجیب اینكه) آنها می پرند در حالی كه جوجه هایش به آنها چسبیده و به مادرانشان پناه جسته اند. و هر زمان مادران بنشینند همراه آنانند و هرگاه به پرواز آیند با آنان در حركتند و تا آن دم كه پر و بال و اعضای پیكر این جوجه ها محكم نگردد از آنها جدا نمی شوند. و تا آن دم كه بالهایشان قدرت حمل آنها را نداشته و راه و رسم زندگی و مصالح خویش را نشناسند جدا نمی گردند. منزه است آفریدگار تمام اشیاء كه در آفرینش آنها كسی از او سبقت نگرفته است.


صفحه 128.